English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5110 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
pests U طاعون
pest U طاعون
bubonic plague U طاعون
lues U طاعون
plaguesome U طاعون اور
pestology U طاعون شناسی
pesticides U عامل ضد طاعون
pesticide U عامل ضد طاعون
pestiferous U طاعون اور
pestilent U طاعون اور
pestilence U بیماری طاعون
plaguy U طاعون وار
pestiferous U طاعون زده
cattle plague U طاعون گاو
black death U طاعون یا وبا
plaguey U طاعون وار
cattle pest U طاعون گاو
plagued U سرایت مرض طاعون
plaguing U دچار طاعون کردن
plagues U سرایت مرض طاعون
plague U سرایت مرض طاعون
plagues U دچار طاعون کردن
plaguing U سرایت مرض طاعون
pestilential U وابسته به طاعون یا افت
plague U دچار طاعون کردن
plagued U دچار طاعون کردن
luse U طاعون نا خوشی واگیره دار
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
stricken U مبتلا
given U مبتلا
leper U مبتلا به جذام
infecting U مبتلا و دچارکردن
giddy U مبتلا به دوار سر
infect U مبتلا و دچارکردن
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
allergic U مبتلا به آلرژی
constipated U مبتلا بهیبوست
colicky U مبتلا بهقولنج
glandered U مبتلا به مشمشه
meningitic U مبتلا به مننژیت
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
varicose U مبتلا به واریس
infects U مبتلا و دچارکردن
afflict U مبتلا کردن
afflicting U مبتلا کردن
afflicts U مبتلا کردن
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
lepers U مبتلا به جذام
amnesic U مبتلا به فراموشی
tuberculate U مبتلا بمرض سل
mangy U مبتلا به گری
bronchitic U مبتلا به برنشیت
mangy U مبتلا به جرب
mangey U مبتلا به گری
mangey U مبتلا به جرب
amnesiac U مبتلا به فراموشی
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
greensick U مبتلا به یرقان سفید
gapy U مبتلا به دهن دره
septicaemic U مبتلا بگند خونی
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
liverish U مبتلا به مرض جگر
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
bleeder U مبتلا به خون روش
bleeders U مبتلا به خون روش
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
psychopath U مبتلا بامراض روانی
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com